پرسشنامه تمایز برند آن و همکاران (2016)
پرسشنامه تمایز برند : تمایز برند: تمایز برند یک حالت ذهنی است که به پایه گذاری برند منجر می شود. تمایز برند میتواند یک ارزش قدرتمند از برند به افتراق محصولات، خدمات و فعالیت های بازاریابی از دیگران در یک محیط کسب و کار به شدت رقابتی باشد (مک کویستن، 2004). وانگ و مریلیز (2005) تمایز برند را به عنوان یک موفقیت شرکت در برند در حال توسعه براساس تمایز محصولات/خدمات یا هرگونه فعالیت بازاریابی تعریف کردند. اندیشمندان مدیریت بیان میکنند که تمایز و منحصر به فرد بودن برند، محرکی کلیدی در جهت تعلق و پیوستگی مصرف کنندگان به یک برند است (استوکبرگر و همکاران، 2012) که به وسیله مفاهیمی مثل تمایز برند با سایر رقبای موجود در بازارو متفاوت بودن محصولات برند با محصولات سایر رقبا سنجیده میشود.
به منظور سنجش و ارزیابی تمایز برند می توان از پرسشنامه 3 گویه ای که توسط آن و همکاران (2016) طراحی شده است، استفاده کرد. شکل کلی و نحوه امتیاز دهی این پرسشنامه به قرار جدول زیر است:
خیلی موافقم | موافقم | نظری ندارم | مخالفم | خیلی مخالفم |
5 | 4 | 3 | 2 | 1 |
روایی و پایایی
پرسشنامه استاندارد در پژوهش احمدی زاده (1395) اعتبار صوری و محتوایی پرسشنامه توسط اساتید راهنما و مشاورو چند تن از خبرگان این حوزه مورد تائید قرار گرفته است و از اعتبار لازم برخوردار می باشد. همچنین در پژوهش احمدی زاده (1395) پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت که برای پرسشنامه تمایز برند مقدار 0/775 بدست آمده است.
تمایز برند
برخی از موفق ترین برندها وقتی خود را نشان داده اند که بنیانگذاران با گروه برندینگ نقطه تمایزی را کشف کردند که همان نزدیکی ها از نظر دور مانده بود. برای مثال، خطوط هوایی ساوتوست که مانند دیگر خطوط هوایی مردم را از نقطه A به نقطه B می رساند، فقط به این فکر کرد که چرا تجربه پرواز لذت بخش تر نباشد و راهی پیدا کرد تا این امر محقق شود. از سوی دیگر، اگر موضوعی بدیهی به ذهنتان برسد که ورودش به صنعت کمابیش هزینه زا باشد، یعنی به عبارتی ریسک بالایی داشته باشد، این شیوه اجرایی شماست که می تواند برندتان را متمایز جلوه دهد.
برندینگ می تواند راهی باشد برای پیشی گرفتن از دیگر برندهای فعال در صنعت. گروه لیبرتی موچوال، که در مقالات قبلی درباره اش صحبت شد، ایده مسئولیت پذیری را مدنظر قرار داد که نام شرکت های دیگر صنعت نیز ادعایش را دارند و بخشی از سیستم ارزشی آن هاست. اما این شرکت مفهوم مسئولیت پذیری را تا جایی از نردبان بالا کشاند که همچنان خود صاحب این ایده باشد. علاوه بر این، این ایده به قدری ساده و شفاف بود که شرکت می توانست بیانیه های برندینگ را طوری تنظیم کند که برای برند طبیعی و ذاتی به نظر برسد. تمام تلاش شرکت این بود که به ایده مسئولیت پذیری به شیوه ای جان بدهد که رقبا از انجام دادن آن ناتوان بودند.