پرسشنامه درگيری شغلی لاداهل و کنجر(1965)
پرسشنامه درگيری شغلی : اين پرسشنامه بر اساس مدل لاداهل و کنجر(1965) ساخته شده که شامل 20سؤال است. پرسشنامه درگیری شغلی داراي سه مؤلفه ميزان اهميت شغل، ميزان صرف وقت برای انجام کار، ميزان اهميت موفقيت در شغل است که سؤالهای 1 تا 9 مربوط به مؤلفه ميزان اهميت شغل، سؤالهای 10 تا 15 مربوط به ميزان صرف وقت برای انجام کار و سؤالهای 16 تا 20 مربوط به ميزان اهميت موفقيت در شغل ميباشد. پاسخ به هر يک از سؤالها در يک طيف 5 گزينهاي مشخص شده است. امتيازات به ترتيب گزينهها از 1 تا 5 كاملا موافقم، موافقم، تا حدي موافقم، مخالفم، كاملا مخالفم درنظرگرفته شده است. (شریفی ،52:1388)
امتيازبندی سؤالهای درگيری شغلی
مؤلفه ها | شماره سؤالها | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 |
ميزان اهميت شغل | 9-1 | خیلی کم
(کاملاً مخالفم) |
کم
(مخالفم) |
متوسط (تاحدی موافقم) | زیاد (موافقم) | خیلی زیاد (کاملاً موافقم) |
ميزان صرف وقت برای انجام کار | 15-10 | خیلی کم
(کاملاً مخالفم) |
کم
(مخالفم) |
متوسط (تاحدی موافقم) | زیاد (موافقم) | خیلی زیاد (کاملاً موافقم) |
ميزان اهميت موفقيت در شغل | 20-16 | خیلی کم
(کاملاً مخالفم) |
کم
(مخالفم) |
متوسط (تاحدی موافقم) | زیاد (موافقم) | خیلی زیاد (کاملاً موافقم) |
مقياس نتيجه گيری سؤال های درگيری شغلی
نحوه نمره گذاري | دامنه تغییرات | خيلي زياد | زياد | متوسط | کم | خيلي کم |
گزينه هاي پرسش نامه درگيری شغلی | 5-1 | 5-21/4 | 2/4-41/3 | 4/3-6/2 | 59/2-8/1 | 79/1-1 |
امتيازبندي نمرات | 5 | 4 | 3 | 2 | 1 |
روایی و پایایی
پرسشنامه استاندارد شجاعی فر (1379)، روایی پرسشنامه درگیری شغلی را مناسب و قابل قبول و پایایی آن را به روش آلفای کرونباخ، 87/0 ذکر کرده است.
مفهوم درگیری شغلي
مفهوم درگیری شغلي به ميزان اهميتي كه نقش و شغل فرد براي او دارد و از آن براي تعريف و ارزشيابي خود استفاده ميكند، تعريف شده است و در واقع كاركن دلبسته به شغل، به عنوان كسي كه شغلش بخش جدايي ناپذير از تعريف خودش است، توصيف ميشود. بنابراين شغل فرد بايد متناسب با تواناييها و ويژگيهاي فرد باشد تا او بتواند با آن ارتباط مبتني بر درگیری برقرار كند. همچنين درگیری شغلي را، به ميزاني كه افراد به طور روانشناختي با شغل كنوني شان شناسايي ميشوند، نسبت داد. درگیری شغلي به يك حالت تعيين هويت روانشناختي با كار برمي گردد يا درجهاي كه يك شغل، مركزي براي تعيين هويت يك فرد است. سطح بالاي درگیری شغلي به اين معنا است كه فرد شغل خاصي را به خود نسبت ميدهد و آن را معرف خود ميداند. هنگامي كه مفاهيمي از قبيل كارسوزي و بيگانگي از كار مطرح شدند، مفهوم درگیری به شغل نيز مطرح گرديد. كانونگو (1982)، مشاهده كرد كه در پيشينه پژوهشها، درگیری به شغل با واژههاي معادل بسيار تعريف شده است، واژههايي از قبيل علايق مركزي، درگیری به نقش شغلي، عملكرد خود درگيرانه، درگیری شغلي و انگيزش دروني، به مفهوم اين واژه به كار رفتهاند واغلب محققان، واژه شغل را با واژه كار كه كليتر از شغل ميباشد، معادل ميدانند. او بيان كرد كه درگیری شغلي يك باور توصيفي است كه به طور همزمان ايجاد شده، در حالي كه درگیری كاري يك باور هنجاري است كه به طور تاريخي ايجاد شده است.