پرسشنامه همانندسازی سازمانی
پرسشنامه همانندسازی سازمانی : این پرسشنامه دارای 6 سوال بوده و هدف آن بررسی متغیر همانندسازی سازمانی می باشد. این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت تنظیم شده است که طیف آن از 1 تا 5 می باشد.
تعریف مفهومی متغیر پرسشنامه
همانندسازی سازمانی : عبارت است از یگانگی ادراک شده بین فرد و سازمان به گونه ای که فرد موفقیت و شکست های سازمان را موفقیت و شکست خود تلقی می کند (میل و آشفورث ، 1992) .
تعریف عملیاتی متغیر پرسشنامه
در این پژوهش منظور از همانندسازی سازمانی نمرهاي است كه کارکنان به سوالات 6 گویه ای پرسشنامة همانندسازی سازمانی میدهند
مولفه های پرسشنامه
این پرسشنامه استاندارد بدون مؤلفه می باشد و متغیر همانندسازی سازمانی به صورت کلی ارزیابی می شود .
مقیاس پرسشنامه
این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت (کاملا مخالف :1، مخالف : 2 ، نظری ندارم :3 ، موافق : 4، کاملا موافق5) میباشد
| کاملا موافق | موافق | نظری ندارم | مخالف | کاملا مخالف | گزينه |
| 5 | 4 | 3 | 2 | 1 | امتياز |
تعهد سازمانی
دانلود پرسشنامه سومین نگرش از نگرشهای شغلی، تعهد سازمانی است؛ که عبارت از حالتی است که کارگر سازمان بهخصوص، هدفهایش را معرف خود میداند و آرزو میکند که در عضویت آن سازمان بماند. بنابراین سطح بالایی از وابستگی شغلی بهمعنی این است که فرد، شغل خاصی را بهخود نسبت میدهد و آنرا معرف خود میداند؛ ولی تعهد سازمانی، بدان معنا است که فرد، سازمانی را معرف خود میداند. درواقع، نتیجه تحقیقات نشان میدهد که برای پیشبینی و توجیه رفتار فرد (بهمراتب، بیش از رضایت شغلی) تعهد سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد و با استفاده از تعهد سازمانی، بهتر میتوان میزان غیبت و جابهجایی کارکنان را پیشبینی کرد.
تعهد از نظر لغوی عبارت از بهکار گرفتن کاری، بهعهده گرفتن، نگاه داشتن، عهد و پیمان بستن و در اصطلاح عبارت است از:
1.عمل متعهد شدن به یک مسئولیت یا یک باور؛
2.عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع؛
3. تقبل یا عهدهدار شدن انجام کاری در آینده.
پورتر (Lyman W.Porter: 1974) و همکاران وی تعهد سازمانی را همسانسازی و پیوند به آن تعریف میکنند؛ که از سه عامل زیر تشکیل میشود:
1.قبول داشتن سازمان و پذیرش اهداف آن؛
2. آمادگی برای بذل کوشش قابل توجیه بیشتر؛
3.علاقهمندی به حفظ عضویت در سازمان
پرسشنامه تعالی سازمانی دمینگ
پرسشنامه رهبری تحول آفرین برنز
پرسشنامه بهسازی نیروی انسانی ولبا و جانسن(2010) 


