خلاقیت

خلاقیت

خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصه انسان است.غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است. اکنون در آغاز هزاره سوم به جرات می توان گفت خلاقیت همان چیزی است که زندگی مدرن بشر متمدن را از زندگی ابتدایی انسان نخستین جدا می کند.

اگر اکنون در شروع قرن بیست و یکم مشاهده می کنیم که در قسمتی از دنیا، انسانهایی رویای دست یابی به کرات دور دست و سکونت در فضا را به واقعیتی عینی بدل کرده اند، برای لحظه ایی بیندیشیم که در همین لحظه در گوشه های دیگری از دنیا، انسانهای دیگری نیز زندگی می کنند که شیوه زیستن آنها همانند بشر هزاران سال پیش است، به راز خلاقیت، این موهبت منحصر به فرد انسان پی خواهیم برد.

در طول تاریخ حیات انسان، تمایل ذاتی او به تغییر و ابداع از یک سو و رویارویی با تنگناها و نیازهای روز افزون زندگی از سوی دیگر، به تدریج او را با نیروی خلاق درونش آشنا و مانوس گردانید؛ نیروی پویا و مولد که زندگی وی را به سرعت به سوی توسعه و تکامل به حرکت در آورد و سر منشاء ابداعات و اختراعات او گردید.

مشاهده نوآوری ها و اختراعات ارزشمند و حیات بخش نوابغ و دانشمندان در قرن حاضر سبب شد جوامع به تدریج به عظمت و ارزش تفکر خلاق انسان و نقش آن در پیشرفت علوم و فناوری و توسعه فرهنگ پی ببرند. به این ترتیب تلاش برای کشف ماهیت خلاقیت و راز پرورش آن آغاز شد.

پیشینه خلاقیت

در دهه ۱۹۵۰، غرب شاهد شکل گیری یک موج علمی با هدف شناخت و پرورش خلاقیت بود و از همان زمان اولین مطالعات و تحقیقات بنیادی و هدف دار در مورد خلاقیت آغاز گردید، امروزه این موج با گذشت نیم قرن از حرکت آن از دریای بیکران خلاقیت، دستاوردهایی گران به ساحل دانش هدیه کرده است.

البته   علی رغم تحقیقات و مطالعات فراوان روانشناسان و متخصصان در طول این مدت،‌ هنوز هم ماهیت واقعی خلاقیت انسان به طور کامل شناخته نشده است و آنچه تاکنون به دست آمده نیز توأم با برخی اختلاف نظرها  می باشد. اما در عین حال همین دستاوردها و نتایج حاصله از پژوهش های خلاقیت در دنیا، اکنون پشتوانه ایی برای طرح ریزی روش ها و برنامه هایی در جهت پرورش این توانایی در افراد گردیده است.

 تعریف خلاقیت

خلاقیت همواره مفهومی اسرارآمیز، وسیع و بسیار پیچیده بوده است. خلاقیت را شاید بتوان برترین سطح یادگیری بشر، بالاترین توانمندی تفکر و محصول نهایی ذهن و اندیشه انسان دانست. اما صرف نظر از این باور قدیمی که خلاقیت را ناشی از نیرویی اسطوره ایی و ماورایی می پنداشت، در قلمرو علم روانشناسی و رفتارشناسی جدید نیز به دلیل ابهام و پیچیدگی ماهیت خلاقیت، میان روان شناسان و پژوهشگران ذهن و روان در تعریف و تبیین آن اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. بر این اساس تاکنون تعریف جامع و کاملی که بتواند همه ابعاد و جنبه های آن را دربرگیرد، ارائه نشده است.

 زو و شالی ، خلاقیت را به عنوان توسعه و بسط عقاید، نتایج محصولات، راحلها و قضاوتهایی است که: ۱) تازه و بدیع باشد و ۲) با توجه به موقعیت، مناسب و مطلوب باشد تعریف کرده‌اند .

پاپالیا  خلاقیت را توانایی دیدن چیزها در یک نظر نو و غیرمعمولی، دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر، امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمی‌دهد و سپس ارائه رهیافتهای جدید و غیرمعمولی و اثربخش می‌داند.

بارزمن خلاقیت را فرایند شناختی از بوجود آمدن یک ایده، مفهوم، کالا یا کشفی بدیع می‌داند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *