ادبیات نظری مدیریت فناوری اطلاعات
ادبیات نظری مدیریت فناوری اطلاعات:فناوری اطلاعات ، بسیار ازعلم رایانه وسیع تر و مبهم تر است و به تولید پردازش و نگهداری و توزیع اطلاعات در موسسات بزرگ اشاره میکند. فناوری اطلاعات از دو واژه فناوری و اطلاعات تشکیل شده است. فناوری و فناوری به معنای کاربرد منظم معلومات علمی و دیگرآگاهی های نظام یافته برای انجام وظایف علمی است. فناوری را میتوان کلیه دانش ها و سیستم های به کار رفته در ساخت محصولات و ارائه خدمات تعریف کرد(قورچیان،1389،ص83).
ادبیات نظری مدیریت فناوری اطلاعات(IT)
فناوری اطلاعات بر اساس تعریف موسسه فناوری اطلاعات آمریکا عبارت است از “مطالعه، طراحی، توسعه، بکارگیری، پشتیبانی یا مدیریت سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر رایانه مخصوصاً نرم افزارهای کاربردی و سخت افزار رایانه”. به طور خلاصه فناوری اطلاعات با استفاده از رایانه های الکترونیکی، نرم افزار رایانه برای تبدیل، نگهداری، محافظت، پردازش، ارسال و دریافت اطلاعات به صورت ایمن سروکار دارد(ماتسون،به نقل از رسولي پشته و همکاران،1389).
اخیراً رایج شده است که از واژه ای استفاده شود که در برگیرنده حوزه ارتباطات الکترونیک نیز باشد و بهمین دلیل مردم تمایل دارند که از واژه ICT (فناوری اطلاعات و ارتباطات) استفاده کنند.
امروزه کاربرد فناوریهای اطلاعاتی روز به روز درحال افزایش است. پیشرفتهای حاصل شده در فناوریهای ارتباطات و کامپیوتر (اعم از مادر یا شخصی) به کارکنان یک سازمان این اجازه را میدهد که درحالی که بیرون سازمان هستند، همچنان به سازمانشان متصل باشند و برای سازمان مربوطه شان کار کنند(هولینگر، به نقل از محمدي،1388).
به عبارتی با استفاده از این فناوریها، کم کم سازمانها به سمت مجازی شدن پیش میروند. نمونه ای از این فناوریها عبارتند از: پست الکترونیک، ویدئو کنفرانس، فناوریهایی ازقبیل طراحی به کمک کامپیوتر، تولید به کمک کامپیوتر، و مهندسی به کمک کامپیوتر. این قبیل فناوریها باعث هماهنگ سازی فعالیتها در سازمان میشود.
ادبیات نظری مدیریت فناوری اطلاعات(IT)
از دید اسمیت و استروف به طورکلی شرکت شامل 3 هسته اصلی یعنی
1 – فرایند تصمیم گیری
2 – جریان اطلاعات
3 – جریان مواد است.
که فناوری اطلاعات روی هر سه هسته فوق میتواند تاثیرگذار باشد. کاربرد فناوری اطلاعات شرکتها را قادر میسازد امتیازهای مهمی از قبیل موارد زیر کسب کنند:
– صرفه جویی در هزینه و بهبود بخشیدن جهت تبادل اطلاعات؛
– اجتناب از خطاهای انسانی هنگامی که وظایف تکراری یا بسیار پیچیده است؛
– صرفه جویی مالی به دلیل کاهش خطاها و زمان انجام وظایف؛
– ادغام و هماهنگی چندین وظیفه در یک وظیفه؛
– بهبود بخشیدن کارآیی و اثربخشی سازمانی؛
– بهبود در مدیریت میانی و کاهش فرایندهای زائد ازطریق تهیه اطلاعات مفیدتر(هولینگر، به نقل از محمدي،1388).
ادبیات نظری مدیریت فناوری اطلاعات(IT)