ادبیات نظری سیستم برنامه ریزی منابع انسانی
ادبیات نظری سیستم برنامه ریزی منابع انسانی:تاریخچه در نخستين سالهاي دهه 1900دايره پرسنل (دايره منابع انساني ) وظيفه استخدام و اخراج كاركنان را از دست سرپرستان گرفت و امور مربوط به حقوق را برعهده گرفت و برنامه هاي مربوط به پاداش و مزايا را به اجرا در آورد. بيشتر اين كارها به گونه اي بود كه طبق مقررات و رويه هاي مشخص انجام مي شد. چون در اين زمينه فن آوري پيشرفت نمود و اموري چون گرفتن آزمون و مصاحبه نمودن داوطلبان شغل مطرح شد، دايره پرسنل دامنه فعاليت هاي خود را گسترش داد و در زمينه گزينش ،آموزش و ارتقاي كاركنان نيز عهده دار فعاليت هاي تازه اي شد(جزني،1387).[1]
در دهه 1960و 1970قوانين مربوط به تبعيض به تصويب رسيد و اين مديريت وارد سومين مرحله فعاليت خود شد. از آنجا كه مراجعه به دادگاه مي توانست جريمه هاي سنگيني را به شركت ها تحميل نمايد بنابر اين شيوه كار اين دايره اهميت بيشتري پيدا كرد .دايره پرسنل در اين مرحله از فعاليت خود همانند مرحله دوم در زمينه ها يي چون كارمند يابي، گزينش و آموزش افراد تخصص ويژه اي پيدا كرد و از سوي ديگر بر دامنه نقشي كه ايفا مي نمود افزود(شنل و دن[2]،2010). بايد توجه كرد كه اين دايره از نظر مراجعي كه با اتحاديه هاي كارگري داشت در تضمين رعايت اصل برابري در استخدام افراد توانست به شهرت بسزايي دست يابد ولي كوشيد تا مانع از بروز مسائلي در سازمانها شود و در زمينه رقابتي كه شركت ها با آن روبرو بودند نقش هاي مثبتي ايفا نمود(خبره [3]و همکاران،2015).
در زمان كنوني، اداره كارگزيني وارد چهارمين مرحله فعاليت خود مي شود. يعني فعاليت هايي را كه در زمينه حمايت يا گزينش افراد انجام ميداده است ،كم مي شود و نقش يك برنامه ريز يا عامل تغيير را بر عهده مي گيرد. اين تحول (تبديل شدن دايره پرسنل به مديريت منابع انساني ) بازتابي از اين واقعيت است كه در سازمانهاي كنوني به افرادي نياز است كه از آموزش بالايي برخوردار بوده و تعهد بيشتري به سازمان داشته باشند(گاردن [4]و همکاران،2014).
ادبیات نظری سیستم برنامه ریزی منابع انسانی
[1] .Berliner&mcclarney
[2] Snell And Dean
[3] Khabare
[4] Cardon