در عصر کنوني تحول سازماني يکي از سياستهايی است که توسط اغلب سازمانها پيگيري مي شود و در خصوص آن برنامه ریزي صورت مي پذيرد. به طور کلي تحول به مجموعه تغييرات در نظام اداري و اجرايي سازمانها اشاره دارد که به بهبود رويه خدمت رسانی، ارتقاي کيفيت خدمات، افزایش رضایت مشتریانفافزایش رضایت و دقت انجام امور منجر می شود.
به اعتقاد کارشناسان، تحول سازماني مزیت هاي فراواني براي سازمانها به همراه دارد. کني (2009) بیان می کند. که، روابط وسيع ميان کارکنان و سرپرستان و افزایش مشارکت کارکنان مديران ، بهبود شايسته سالاري ، مستمر بهبود و پيشرفت مداوم، آموزش مستمر و تشويق به يادگيري برنامه ریزي صحيح و پويا ،توانمندسازي کارکنان و بکارگيري جنبه هاي فناوري و نوآوري از جمله مهمترين مزیت های تحول سازمانی می باشد.
فرهنگ سازمانی چیست؟
فرهنگ سازمانی موضوعی است که بهتازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. فرهنگ از دیرباز برای شرح کیفیت زندگی جامعه انسانی به کار برده میشود. ولی درباره فرهنگ سازمانی آنچه مربوط به کار و رفتار مردمان در سازمان است کمتر سخن گفته شده است.
از ترکیب دو واژه فرهنگ و سازمان اندیشهای تازه پدید آمده است که هیچیک از آن دو واژه این اندیشه را در بر ندارد. سازمان یک استعاره برای نظم و تربیت است درحالیکه عناصر فرهنگ نه منظم هستند و نه با نظم. فرهنگ کمک میکند تا درباره چیزی جدای از مسائل فنی در سازمان سخن گفته شود و باعث میشود نوعی از روان همراه با نوعی رمز و راز پدید آید. بنابراین میتوان گفت فرهنگ در یک سازمان مانند شخصیت در یک انسان است.
فرهنگ سازمانی پدیدهای است که در سازمان است و همه اعضاء اتفاق نظر دارند که یک دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نا مرئی هدایت میکند. شناخت و درک چیزی که فرهنگ سازمان را میسازد، شیوه ایجاد و دوام آن به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه کنیم.
مقصود از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر میشود. کریس آرجریس، فرهنگ سازمانی را نظامی زنده میخواند و آن را در قالب رفتاری که مردم در عمل از خود آشکار میسازند، راهی که بر آن پایه بهطور واقعی میاندیشند و احساس میکنند و شیوهای که بهطور واقعی با هم رفتار میکنند تعریف میکند.
مدیریت تحول سازمانی چیست؟
تحول سازمانی از سازمانها و همچنین افرادی که درون سازمانها هستند و چگونگی کارکرد آنها بحث می کند. همین طور در زمینه تغییرات برنامه ریزی شده ای که منجر به ترغیب افراد، گروهها و سازمانها به کارکرد بهتر می شود، سخن به میان می آورد.
تغییر برنامه ریزی شده مستلزم آگاهی های کلی، کار و فعالیت سخت و مجدانه در طی زمان، دارا بودن رویکردی اصولی و هدف مدار و دانشی معتبر و نافذ در مورد پویایی های سازمانی و چگونگی تغییر آنهاست. دانش معتبر و صحیح از علوم رفتاری نظیر روانشناسی، روانشناسی اجتماعی،جامعه شناسی، انسان شناسی، نظریه سیستمها، رفتار سازمانی، نظریه سازمان، عمل مدیریت به دست می آید.
ماحصل این علوم، تحول سازمانی است، که برای بهبود سازگاری و تطبیق بین افراد و سازمان، بین سازمان و محیطش و میان عناصر و اجزای سازمانی نظیر استراتژی، ساختار و فرآیندها، رهنمودهایی ارائه می دهد. این رهنمودها از طریق برنامه ها و فعالیت های ایجاد تغییر که هدف آنها رفع مشکل در شرایط خاص و مسئله ساز است، اجرا می شود.
رهبران و مجریان تحول سازمان، به کمک یکدیگر برنامه های تحول سازمان را اداره می کنند. مجریان تحول سازمانی مشاورینی هستند که در زمینه نظریه و عمل تحول سازمان، آموزشی لازم و کافی دیده اند و پویایی و تغییر سازمانی را درک کرده اند. این افراد ممکن است عضو سازمان باشند (مشاوران داخلی) یا از خارج از سازمان دعوت به مشاوره شوند (مشاوران خارجی ).
تغیر فرهنگ سازمانی راهکار بهبود تحول سازمانی
بــرای تغییــر در فرهنــگ ابتــدا بایــد وضعیــت موجــود فرهنگــی ســازمان بررســی و شناســایی گــردد، ســپس بایــد الگویــی از فرهنــگ مطلــوب تبییــن شــود و بــا معیارهایــی کــه از پیــش تعییــن شــده انــد وضــع موجــود را بــا وضــع مطلــوب مقایســه نمــوده و روش هایــی بــرای تغییــر برگزیــده شــود، ســپس الگو هــای تعییــن شــده بــرای دســتیابی وضعیــت مطلــوب اجــرا نمــوده و بــه صورت مــداوم 2آن را مــورد ارزیابــی نمــوده تــا در صــورت نیــاز آن را تغییــر دهیــم . در شــکل توضیحــات ذکــر شــده بــه تصویــر در آمــده اســت.
نکتــه قابــل تامــل در چرخــه فــوق ایــن اســت کــه ارزیابــی و کنتــرل بایــد بــه صــورت مســتمر صــورت پذیــرد زیــرا در صــورت انحــراف از الگــوی مطــرح شــده امکان پذیــر نخواهــد بــود. لــذا بایــد ًاصــاح آن پــر هزینــه خواهــد بــود و گاهــا دقــت نظــر داشــت تــا انحرافــی در اجــرای الگوها شــکل نگیــرد. تجربه نشــان داده اســت کــه انســان تمایلــی بــه تغییــرات ناگهانــی نــدارد و حالــت تدافعــی بــه خــود گرفتــه و ایســتادگی می کنــد ولــی بــا تغییــرات تدریجــی خــود را ســازگار می کنــد.