کاربردهای مطلب:
منبعی
برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و…
پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها،
استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی داردبه شیوه (APA)
فهرست
1-1 برند شرکتی. 2
2-1-1 ماهيت تصوير شركت… 3
2-1-2 حيطه تصوير شركت… 4
2-1-3 اهمیت تصویر شرکت… 5
2-1-4 تعریف تصویر شرکت… 6
2-1-5 آگاهی و شناخت نام تجاری شرکت. 10
2-1-6 آوازه شرکت… 10
2-1-7 علامت گذاری تجاری شرکتی.. 11
2-1-8فرايند شكل گيري تصوير شركت… 12
2-1-9 نامگذاری تجاری شركت در مقابل نامگذاری تجاری محصول.. 17
2-1-10 مديريت استراتژيك تصوير شركت… 18
2-1-11 رويكردهاي مديريت تصوير. 19
2-2 پیشینه تحقیق. 21
2-2-1 پیشنه داخلی.. 21
2-2-2 پیشنه خارجی 27
مبانی نظری و پیشینه برند شرکتی(فصل دوم پایان نامه-ادبیات نظری)
مبانی نظری و پیشینه برند شرکتی(فصل دوم پایان نامه-ادبیات نظری):در طول دهه 1990، انتقادات در مورد مدیریت نام تجاری محصول افزایش یافت و به دلیل محدودیت زیاد، برون گرایی و عدم ارتباط با شرکت مورد نقد محققان قرار گرفت. مفهوم نسبی آمیخته بازاریابی، قابل اجرا در اقتصاد و جوامع جدید نبود. به منظور انجام عملیات در بازارهایی که همگن شده بودند، شرکت ها بیش از پیش نیازمند بر قراری تمایز، نه تنها صرفأ در محصول یا خدمات، بودند. این مسئله منجر به معرفی نامگذاری شرکتی شد. نامگذاری شرکتی، امروزه یکی از جدیدترین شیوه های مدیریت است. در حالی که برند ینگ از یک دیدگاه بازاریابی از تلاش برای جذب مشتریان با فرستادن پیامهای مطلوب و جذاب در مورد شرکت سر چشمه می گیرد، امروزه بسیاری از شرکت ها، نام تجاری شرکت را به انواع مختلف ذینعفان، با پیامهای روشن که شامل مسائل اخلاقی در مورد شرکت است نمایش می دهند(مورسینگ ، 2006 و 98 – 97 ). در عصری که تاکید شرکت ها در حرکت از نامگذاری تجاری محصول به سوی نامگذاری تجاری شرکتی می باشد، نیاز به درک بهتری از رویکرد مدیریتی برای نامگذاری شرکتی می باشد، زیرا نیاز به مدیریت متفاوت از نامگذاری خطی می باشد(ریچارد و لری،1388).
مبانی نظری و پیشینه برند شرکتی
آنها، روابط متقابل میان محیط داخلی و خارجی نام تجاری بر قرار کرده و می توانند تاثیر قدرتمندی بر ادراک مصرف کنندگان در هر دو زمینه نام تجاری و شرکت داشته باشند. علاوه بر این، با کاهش بالقوه همزمان تکنولوژی برای حفظ مزیت های رقابتی، مدیران بیشتر نام های تجاریشان را بر اساس موارد احساسی منحصر به فرد متمایز می کنند، نه بر اساس عملکرد و ویژگیها. ارزش های احساسی یک نام تجاری نه تنها از طریق آگهی تجاری، بلکه از طریق تعامل کارمندان با ذینفعان مختلف هم ارتباط برقرار می کنند(هریس و دی چرناتونی،2001 ،ص 441). عقیده نامگذاری شرکتی برای فرض استوار است که مصرف کنندگان بر اساس تجربه کلی از شرکت ها، تصویری از شرکتها ایجاد می کنند(دیوید و نورمن،1391). نام گذاری شرکتی برای بازاریابی توانایی استفاده از رسالت (بینش ) و فرهنگ شرکت به عنوان بخشی از پیشنهاد فروش منحصر به فرد را به ارمغان می آورد. نام گذاری شرکتی نیازمند یک رویکرد جامع به مدیریت نام تجاری می باشد که در آن همه اعضا و زمینه های سازمان با توجه به نام تجاری رفتار می کنند و یا در خط نام تجاری هستند. بنابراین برای نامگذاری شرکتی موفق، نام تجاری باید عمیقأ در جوهره شرکت ریشه داشته باشد. نام های تجاری در سطح شرکتی، تنها محدود به کل سازمان نیستند، طیف گسترده ای نهاد های شرکت دارای نام تجاری هستند از جمله شرکتهای تابعه و گروههای شرکتی( شبکه های ایجاد نام تجاری شرکتی). علاوه بر اینها نامهای تجاری سطح شرکت می تواند برای کشور ها، مناطق و شهر ها به کاربرده شود( بالمر و گری،2003 ،ص975).
مبانی نظری و پیشینه برند شرکتی
هنگامی که ذینفعان محصول شرکت را خریداری می کنند، آنها باور دارند که مجموعه ای از ارزش هایی که نه تنها به محصول مرتبط هستند، بلکه به شرکت هم مرتبط اند را خریداری می کنند(دیوید و نورمن،1391).
مخاطبان هدف نامگذاری شرکتی بیش از مشتریان بوده و دربرگیرنده همه ذینفعان که عبارتند از کارمندان، تولید کنندگان، سرمایه گذاران و در سطح بزرگ، جامعه می باشد. مزیت نام تجاری شرکتی این است که رویت پذیری شرکت ، شناخت و شهرت و آوازه شرکت را بیش از نامگذاری تجاری محصول افزایش می دهد(کورتیس و همکاران، 2009 ). نام گذاری شرکتی، همه فعالیت های ارتباطی شرکت( نماد ها، پیام ها و راهبردها ) را در یک ساختار کلی ادغام و هماهنگ می کند. در حالی که نامگذاری شرکتی هدف است، یکپارچه سازی وسیله رسیدن به هدف می باشد. یعنی برای اطمینان از انسجام و ثبات در سراسر سازمان می باشد. نام تجاری ایده آل شرکتی، ادعاهای خود درباره کارایی، تمایز و اعتماد را در فرستادن پیامهای منسجم و سازگار با نام تجاری شرکت به ذینفعان داخلی و خارجی حفظ می کند. در حقیقت، نام گذاری شرکتی یک رویکرد جدید و در زمینه یکپارچه سازی ذینفعان شرکت می باشد(خداداد حسینی و رضوانی،1388).
نامگذاری شرکتی به وسیله ون ریل(2001) این چنین تعریف شده است :
یک فرآیند قابل اجرا و به صورت سیستمی برنامه ریزی شده ی ایجاد و حفظ یک آوازه و شهرت مطلوب شرکت با عناصر سازنده آن، از طریق فرستادن پیام ها و نشانه هایی برای ذینفعان که از نام تجاری شرکت استفاده می کنند (ریچارد و لری،1388).
- آلینا ویلر – ژوئل کتز(1389)،برند شناسی، مترجم: محمد طاهر دنگ گو، تهران، انتشارات: نیاز دانش
- جلالی،امیر؛ خیری احد؛ خادم، سامان (1390)، بررسي عوامل موثر بر وفاداري به برند و قصد خريد مجدد در مصرف كنندگان ايراني (مطالعه موردي: لوازم خانگي)، فصلنامه مديريت، سال هشتم، شماره 24 .
- حبیبی ،مریم؛ سالاری،رقیه(1390) شناسایی عوامل موثر بر ساخت برند مقصد در گردشگري
با رویکردهای دلفی و تاپسیس فازی ،گردشگری،شماره 34،صص 109-123. - حقیقی، محمد(1386) بازرگانی بینالمللی نظریهها و کاربردها، تهران، انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، چاپ دوم، ص3-13.
- حمیدی زاده ،محمد(1393) بررسی عوامل موثر بر ارتقای ارزش ویژه برند با تاکید بر ترفیع و تصویر شرکت( مورد مطالعه: اپراتور های تلفن همراه) ،پایانامه مقطع کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نو واحد تهران، تهران
- Aaker, D.A. (1991). Managing Brand Equity: Capitalizing On The Value Of A Brand Name. New York: The Free Press.
- Aaker, D.A. (1996). Measuring Brand Equity Across Products And Markets. California Management Review. V.38, N. 3, Pp. 102-120
- Aaker, D.A., And Joachithaler, E. (2000). Brand Leadership. New York: Free Press.
- Aaker, J. And Fournier, S. (1995), “A Brand As A Character, A Partner And A Person: Three Perspectives On The Question Of Brand Personality”, Advances In Consumer Research, Vol. 22, Pp. 391-2
- Alvarez, A.B., And Casielles, R.V. (2014). Consumer Evaluations Of Sales Promotion: The Effect On Brand Choice. European Journal Of Marketing. V.39, N.1, Pp. 54-70