پرسشنامه خود پنداره کودکان (CSCS)
پرسشنامه خود پنداره کودکان : خود پنداره موضوعی است مرکزی که در اطراف آن تعداد زیادی از جنبه های عمدۀ شخصیت سازمان می یابند. مؤلفان گوناگون در این مورد نظرات گوناگونی داده اند.
معنا و ماهیت خودپنداره
از نظر رایمی (1943) خودپنداره طرحی است که هر کس هنگام بحران یا انتخاب برای درک خود مراجعه به آن می کند. خود شامل تمام آن چیزی است که شخص در کلمات من ، مال من ، به من ، خودم می بیند. این مفهوم در هر شخص ، در درون او ، و ذات تجربه او به عنوان یک موجود انسانی وجود دارد . کولی (1964) می گوید که آرمان های انسانی راجع به خود انعکاساتی است از برای اینکه دیگران او را چگونه می بینند.
او کلمه خود اجتماعی یا «خود آینه ای» را ابداع نمود ، که با هستی ذهنی اجتماعی میلر (1964) قابل مقایسه است.
خود درست مثل وجود انسان نیست ، بلکه سازه ای است شناختی از وجود انسان که از برخی جهات با خود آن برابر گرفته شده است . خود به عنوان هسته مرکزی شخصیت هم توصیف گردیده است ، بنا به نظر میلر (1934) این خود انعکاسی است . در واقع مفعول خود است و می تواند فاعل و مفعول هر دو باشد . هم داننده است و هم دانسته ، هم ادراک کننده است و هم ادراک شونده ، ون کارت (1950) اضافه می کند که ، خود به عنوان یک داننده می تواند نظری کلی نسبت به کل شخصیت داشته باشد از نظر کومبز و اسنیگز (1959) آنچه شخص می اندیشد و آن گونه که رفتار می کند تا حدود زیادی با تصور او از خویشتن و توانایی هایش تعیین می شود.
پرسشنامه استاندارد مورفی (1947) خود را این گونه توصیف می کند« فردی که خود فرد می شناسد.» بدین ترتیب خود پنداره قلمروی جامع و گسترده بنظر می رسدکه به طور کلی نماینده شخصیت است . با گستردگی بیشتر آن نسبت به هر ویژگی دیگر شخصیت. به عنوان یکی از ابعادی است که به کل زندگی جهت می دهد.
خود پنداره «چیزی» است در درون ما که به عنوان سازمانی از اندیشه های راجع به خود بر رفتار اثر می کند که ازتجربه خود با دیگران سرچشمه می گیرد.
انسان در طول حیات نگران تأیید دیگران است . در این جریان، یک مفهوم از رفتارهایی ساخته شده که به نظر می رسد به پذیرش و محبت بینجامد.
الگوی پدیدار به تدریج ترکیب آگاهانه ای از ترکیب ذهنی می شود از آنچه که انسان هست وآنچه که او فکر می کند دیگران درباره او فکر می کنند.
دانلود پرسشنامه کتل (1957) خودپنداره را « سنگ بنای شخصیت» می داند. اهمیت آن از تأثیرش برکیفیت رفتار شخص و روش سازگاری نسبت به زندگی و موقعیتها، ریشه می گیرد.
لوئین (1951) خاطر نشان ساخته است که خود پنداره به شخصیت «تداوم» می بخشد. راجرز (1951) خود را به عنوان هسته مرکزی شخصیت پیشنهاد می کند . همچنان که فرد با محیط خویش رابطه برقرار می کند پنداره خود شکل می گیرد .
اپستاین (1972) معتقد است که خود پنداره بر نظریه خود مبتنی است، این نظریه ای است که یک فرد ناخود آگاه راجع به خود به عنوان فردی با تجربه وکار آمد ساخته است و جزئی از یک نظریه گسترده تراست که او راجع به کل حیطه تجارب عمده خویش دارد. در چند سال اخیر برگشتی شوق آمیز به نیروهای انگیزشی درونی و ذاتی و فرآیندهای شناختی و رمزی به خصوص درباره اهمیت پویای خود بوده است.
تحقیق و آثار بروک اوور (1959، 1967،1965،1964،1962) ، هایدر (1958) ، پاترسون (1961،1959)، کومبز(1969،1965) دیگوری (1966) و کوپر اسمیت (1967) از جمله مواردی است که از پویایی خود در تعیین رفتار به ما درک عمیق تری بدست داده است . با سود بردن از این دیدگاه متحول در زمینه خود پنداره ، این مقیاس با استفاده از روش ترجمه – ترجمه مجدد تحت نظر عالمانه دکتر آلن وی پیرز ساخته و استاندارد شده است.
این مقیاس تعریفی پدیدار شناختی (ویلی ،1974) از خود پنداره به عنوان نقطه آغاز و مبنا بدست داده است.این مقیاس خود پنداره یا ساختار – خود را به عنوان “یک ترکیب سازمان یافته از ادراکات خود تعریف می کند که مورد قبول آگاهی است” ( راجرز 1957). خود پنداره بر مبنای این مقیاس مطابق شیوه پدیدار شناختی اندازه گیری می شود واشاره دارد به مجموعه ای ازنگرش های بالنسبه ثابت نسبت به خود که نه تنها توصیفی بلکه ارزیابانه هم هست.
جدول 1-شش مقیاس فرعی مقیاس خودپنداره
شماره مقیاس | نام مقیاس فرعی |
I | رفتار |
II | وضعیت عقلانی وتحصیلی |
III | ظاهر جسمانی ونگرش ها |
IV | اضطراب |
V | شهرت |
VI | شادی و رضایت |
سؤالات مقیاسی در جهت مثبت و منفی نمره داده می شوند تا بعد ارزیابی را منعکس کند . فرض براین است که نمره بالا در مقیاس نشان دهنده یک خود پنداره مطلوب است که با اصطلاح «عزت نفس» یا «حرمت نفس» یکی است.