پرسشنامه خودکارآمدی خلاق کاروسکی و همکاران (2012)
پرسشنامه خودکارآمدی خلاق : سنجش خودکارآمدی خلاق کارکنان- این مقیاس 11 گویه ای توسط کاروسکی و همکارانش(2012 Karwowski & et al,) تنظیم و بکار برده شده است. این ابزار بر اساس طیف لیکرت 5 گزینه ای( از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم) لیکرت تدوین شد که خودکارآمدی خلاق دانشجو-معلمان را ارزیابی می نماید.
روش نمره گذاری
پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی خلاق از 11 گویه تشکیل شده است که به منظور سنجش میزان خودکارآمدی خلاق کارکنان سازمان بکار می رود.
نمره گذاری پرسشنامه بصورت طیف لیکرت 5 نقطه ای می باشد که برای گزینه های «کاملاً مخالفم» تا «کاملاً موافقم» به ترتیب امتیازات 1، 2، 3 ، 4 و 5 در نظر گرفته می شود.
عنوان | کاملا مخالفم | مخالفم | تا حدودی | موافقم | کاملاً موافقم |
امتیاز | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 |
امتیاز کلی پرسشنامه با جمع کردن امتیاز تمامی گویه ها بدست می آید.
روایی و پایایی پرسشنامه
مقدار آلفای کرونباخ آن 0.895 محاسبه شد(زاهد بابلان و سیدکلان، 1394).
تعریف خودکارآمدی
دانلود پرسشنامه خودکارآمدي[1] از نظريه شناخت اجتماعي[2] آلبرت باندورا (1997) روانشناس مشهور، مشتق شده است که به باورها يا قضاوتهاي فرد به توانائيهاي خود در انجام وظايف و مسئوليتها اشاره دارد. نظريه شناخت اجتماعي مبتني بر الگوي علّي سه جانبه رفتار، محيط و فرد است. اين الگو به ارتباط متقابل بين رفتار، اثرات محيطي و عوامل فردي(عوامل شناختي، عاطفي و بيولوژيک) که به ادراک فرد براي توصيف کارکردهاي روان شناختي اشاره دارد، تأکيد مي کند. بر اساس اين نظريه، افراد در يک نظام علّيت سه جانبه بر انگيزش و رفتار خود اثر مي گذارند. باندورا (1997) اثرات يک بعدي محيط بر رفتار فرد که يکي از فرضيه هاي مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسانها داراي نوعي نظام خود کنترلي و نيروي خود تنظيمي هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار هاي خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعيين کنندهاي ايفا مي کنند.
بدين ترتيب رفتار انسان تنها در کنترل محيط نيست بلکه فرايندهاي شناختي نقش مهمي در رفتار آدمي دارند. عملکرد و يادگيري انسان متاثر از گرايشهاي شناختي، عاطفي و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودي فعال است و بر رويدادهاي زندگي خود اثر مي گذارد. انسان تحت تاثير عوامل روان شناختي است و بهطور فعال در انگيزه ها و رفتار خود اثر دارد. براساس نظر «باندورا»، افراد نه توسط نيروهاي دروني رانده مي شوند، نه محرکهاي محيطي آنها را به عمل سوق مي دهند، بلکه کارکردهاي روان شناختي، عملکرد، رفتار، محيط و محرکات آن را تعيين مي کند.