دانلود مقاله تحقیقات آموزشی در قرن بیست و یکم – ۲۰۱۷:این اثر نظریات نویسندگان را در مورد چالش ها و فرصت های تاثیرگذاری علمی تحقیقات آموزشی در قرن ۲۱ از دیدگاه تاریخی و تکاملی خلاصه می کند. همانطور که قبلا ذکر شد، هدف پژوهش آموزشی، آموزش یک حرفه موثر در شکل دادن نسل جدید شهروندان و متخصصان است. مرور ادبیات به ما این امکان را می دهد تا برخی از چالش ها و فرصت‌های پژوهش آموزشی برای اثربخشی علمی را شناسایی کنیم که باید برای رسیدن به این هدف مورد توجه قرار گیرد. به طور کلی، حوزه های چالش های موثر در پژوهش آموزشی به موارد زیر مرتبط هستند: …

مقاله انگلیسی+ترجمه فارسی

فهرست مطالب

چکیده
۱- مقدمه
پژوهش آموزشی
۲- توسعه
زمینه پژوهش آموزشی
هدف پژوهش آموزشی
ویژگی متمایز پژوهش آموزشی
استراتژی های پژوهش آموزشی
چالش های اثربخشی
فرصت هایی برای اثربخشی علمی
۳- نتیجه گیری
منابع

چکیده

در طول دهه های اخیر، تحقیقات آموزشی موضوع بحث های زیادی در مورد هدف توسعه دانش علمی در زمینه آموزش بوده است. هدف این مقاله ارائه یک سابقه تاریخی در رشته پژوهش آموزشی است: رویکردها، اهداف و استراتژی ها برای تحقیق در حوزه آموزش. چالش ها و فرصت های تحقیقات آموزشی نیز به طور مشابه ارائه شده است. چالش های تحقیقات آموزشی در حوزه های زیر شناسایی شده اند: ماهیت سیاسی آموزش؛ مشکل تعریف تحقیق آموزشی به عنوان یک علم و جابجایی بین تحقیق آموزشی و شیوه ی آموزش. فرصت ها را می توان در زمینه های زیر جای داد: توافق بر دانشِ آموزش که منجر به یک نمونه (یا پارادایم) در جهت هم ترازی می شود، کاربرد دانش در شیوه های این کار به منظور ایجاد اثربخشی علمی و تحقیق در مورد سیاست های آموزشی.

Abstract

Through decades, educational research has been the subject of much debate over what should be the purpose in the development of scientific knowledge in the field of education. The purpose of this paper is to present a historical background on the discipline of educational research: approaches, goals and strategies for research in the area of education. Similarly, the challenges and opportunities of educational research are presented. The challenges of educational research are identified in the following areas: the political nature of education; the problem of definition of educational research as a science and the dislocation between educational research and practice of education. Opportunities can be placed in the context of the following areas: consensus on the knowledge of education leading to a paradigm towards alignment, the utility of knowledge in the practice of the profession to establish their scientific effectiveness and research of education policies.

نمونه ترجمه مقاله:

. مقدمه

پژوهش آموزشی

درمورد چگونگی تعریف پژوهش آموزشی هیچ اتفاق نظری وجود ندارد. هرچند که سیرا نیتو، کاپارروس مارتین، دیاس مورنو (۲۰۱۶) اظهار داشتند که بیش از ۳۰ سال پیش، جان الیوت حدود بین تحقیقات در زمینه آموزش و پژوهش آموزشی را تعیین نمود. تعریف عمده ی آن به صورت “تحقیق در زمینه آموزش” است؛ پژوهش آموزشی به معنای بررسی روش های آموزشی، تاثیر این شیوه ها بر یادگیری و مطالعه مشکلات آموزشی است. با افزایش آموزش عمومی در طول انقلاب صنعتی و تمایل به توسعه آن به طور علمی، علاقه به تحقیق در زمینه آموزش پدیدار شد. این بحث بر این حقیقت استوار بود که تحقیقات علمی می تواند آموزش عمومی را همانند سایر حرفه ها بهبود بخشد. اصطلاح پژوهش آموزشی از این علاقه پدیدار شد تا به پژوهش در زمینه مسائل آموزش عمومی اشاره کند.

در ابتدای قرن ۲۱، تمرکز پژوهش آموزشی بر مسائل آموزش عمومی تغییر کرد. پژوهش آموزشی هم اکنون تلاش می کند تا رابطه بین آموزش، تحصیل و آموزش دانشگاهی را با توسعه جامعه درک نماید. پژوهش آموزشی از آغاز آن تا حدود دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، به عنوان یک حوزه علمی و یک علم اجتماعی در نظر گرفته می شد. عبارت “زمینه ی چند رشته ای مطالعه” یعنی آموزش حوزه ای است که در آن، دانش علوم طبیعی و علوم اجتماعی به کار گرفته شده اند. در بسیاری از کشورهای اروپایی، پژوهش در زمینه آموزش به صورت یک علم اجتماعی تلقی می شد. تمرکز این علم بر مطالعه ی پویایی اجتماعی و فرهنگی است که در سیستم های آموزشی برای ایجاد یادگیری رخ می دهد. در دانشگاه های ایالات متحده آمریکا، آموزش به عنوان یک رشته تحصیلی خاص درک شده که در ادراه آموزش سازماندهی شده بود. اولین استادان دانشگاهی که در ادارات یا مدارس آموزش و پرورش کار می کردند از رشته های مختلف علوم طبیعی و علوم اجتماعی بودند. آن ها مدل های تحقیقاتی را از رشته‌های تحصیلی خود آورده و آن ها را برای تحقیقات آموزش عمومی به کار بردند. بخش عمده ای از تحقیقات آموزشی تا دهه ۱۹۷۰، در زمینه تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه بود. از آن زمان پژوهش آموزشی علمی است که در زمینه دانش بین علوم طبیعی و فلسفه انسانی بحث می کند.

از دهه ۱۹۸۰ بسیاری از دولت ها در کشورهای مختلف، اقتباس از فلسفه نئولیبرال را آغاز کرده و آن ها را به ادارات عمومی اعمال می کنند. ایده آل ها و تصورات، مانند داشتن حاکمیت های شفاف در ادارت عمومی به خصوص در امور مالی، استفاده از اصول مدیریت کیفیت و بهبود مستمر، مسئولیت و مدیریت مبتنی بر شواهد، نفوذ در مدیریت عمومی (خدمات) در همه بخش ها را آغاز می کند. در زمینه آموزش، جنبش ها و فلسفه های نئولیبرالی با هدف بهبود آموزش عمومی شکل اصلاحات آموزشی را به خود گرفتند. اصلاحات آموزشی زیر با این جنبش های سیاسی مرتبط هستند: (الف) آموزش براساس استانداردهای کیفیت، (ب) استفاده از استانداردهای اعتبارگذاری برای موسسات آموزشی، (ج) شیوه ی آموزشی مبتنی بر شواهد و (د) روش های علمی برای ایجاد شواهد. در نتیجه، “آموزش” از یک حوزه فلسفی به یک حوزه علمی تغییر می کند.