مدیریت عملکرد و ضرورت ان
مدیریت عملکرد را میتوان مجموعهای از اقدامات و اطلاعات تلقی کرد که به منظور افزایش سطح استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت دستیابی به هدفها به شیوه ای اقتصادی توإم با کارایی و اثر بخشی صورت میگیرد.
در جهان بسیار پیچیده امروزکه با رشد سریغ فن آوریهای جدید، سازمانها دائماً با محیطهای متغییر و چالشهای گوناگون درون و برون سازمانی روبرو هستند، ضرورت تغییر در ساختارهای سنتی به نحو گسترده ای احساس میشود.
مدیریت عملکرد (سازمان)
یکی از این ساختارهای سازمانی، نظام امور اداری و بالاخص سیستمهای ارزیابی عملکرد میباشد. به همین دلیل در سالهای اخیر مدیریت عملکرد بعنوان یکی از راهبردهای توسعه و به روز آوری منابع انسانی و در نتیجه بهبود کیفیت و بهره وری نیروی کار به شمار میرود.
پر واضح است که نیروی کار متهور و خلاق، خود به عنوان یکی از مؤثرترین ارکان سازمان در تولید و ارائه خدمات به مشتریان محسوب میگردد
معیار سنجش موفقیت هرسازمان، میزان مطلوبیت عملکرد کارکنان آن سازمان میباشد.بنابراین برای سنجش موفقیت سازمانها به نظامهای منابع انسانی مترقی میباشد که بتوانند با ارائه راهکارهای مناسب و ایجاد هماهنگی لازم بین اهداف سازمان و اهداف کارکنان، بر بهره وری کل مجموعه بیافزاید و سازمان را در رسیدن به اهداف خود هر چه بیشتر یاری نموده و به پیش ببرند،
با توجه به دیدگاه فوق نظامهای اداری سنتی که صرفاٌ به سنجش و ارزیابی عملکرد با دیدگاه تنبیهی میپردازند، عملاً از کارایی لازم جهت ایفای نقش در جهان امروزی برخوردار نیستند.
مدیریت عملکرد در نظام ها به چه صورت است؟
نظامهای سنتی باعث ایجاد تعهد سازمانی لازم در کارکنان نمیشوند و ازاین لحاظ دارای نقصان میباشند چه این گونه نظامها با توجه به دیدگاه تنبیهی که نسبت به ارزیابی عملکرد کارکنان دارند، بااعمال کاهش منزلت کارکنان با تعلیقات انضباطی و پرداختی باعث عدم تعهد کارکنان میگردند.
برعکس در مدیریت عملکرد نوین اهداف کارکنان و اهداف سازمان در یک راستا قرارگرفته و با ایجاد هماهنگی و ارائه راهنماییهای لازم توسط سرپرستان، افراد هر چه بیشتر به سازمان احساس تعلق خاطر می نمایند. انجام رضایتبخش امور محوله توسط کارکنان باعث بهبود عملکرد کل سازمان شده و این موضوع به نوبه خود باعث ادامه استخدام کارکنان میباشد لذا مسئولیت مدیریت عملکرد از سرپرستان به کارکنان منتقل شده و هر کس درقبال انجام وظایف، مسئولیت شخصی پیدا میکند
.همین موضوع باعث میشود که کارکنان دو گزینه پیش رو داشته باشند یکی هماهنگی با سازمان و متحول ساختن خود در جهت نیل به اهداف سازمان که باعث بقاء و ادامه استخدام آنها میگردد و گزینه دوم عدم هماهنگی و نهایتاً ترک سازمان میباشد.
مدیریت عملکرد(اهمیت)
در جهان رقابتی امروز که بهره وری در همه زمینهها افزایش یافته و تنها سازمانهایی امکان بقاء دارند که به بهترین وجه ممکن از منابع خود استفاده نموده و بیشترین بهره وری را داشته باشند.مدیریت عملکرد که مایه افزایش بهره وری نیروی انسانی میباشد، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
تقویت مدیریت عملکرد
امروزه در سازمانهای جدید و مترقی، مهمترین عامل تعیین کننده موفقیت سازمانها . نیروی انسانی و بهره وری آن میباشد. برای نیل به مدیریت عملکرد مؤثر، سازمانها میبایست :
۱-عوامل مهم موفقیت و معیارهای عملکرد مطلوب را تعیین نمایند.
۲-فرهنگ سازمانی راارتقاء بخشیده یافرهنگ سازمانی مطلوب و متناسب با اهداف مدیریت عملکرد ایجاد نمایند.
۳-فرایندهای سازمانی و عملکرد کارکنان را دائماً مورد بررسی قرار داده و در جهت بهبود آنها بکوشند.
۴-یک بانک اطلاعاتی جهت جمع آوری و اعمال نتایج بدست آمده در سیستمهای منابع انسانی و تصمیم گیریهای آتی سازمان تشکیل دهند.
با اعمال مدیریت عملکرد درسازمانها و بهره گیری از نتایج بدست آمده، سازمانها می توانند فعالیتهای آینده خود را به شکلی نظام مند به شرح زیر سازماندهی نمایند.:
۱-رفتارها و مسئولیتهای شغلی کارکنان را مستند سازی نمایند .
۲-تعیین و تعریف انتظارات عملکردی مورد نظر سازمانها و تفهیم آنها به کارکنان
۳-ایچاد چار چوب مناسب برای برقراری ارتباطات بین سرپرستان و کارکنان
۴-هم جهت کردن اهداف و انتظارات سازمان با اهداف و خواستههای کارکنان.
۵-پدید آوردن فرصت مناسب برای ارزیابی مداوم کارکنان و هدایت و تشویق آنها در جهت نیل به اهداف سازمان توسط سرپرستان.
۶- برقراری نظامی مشارکتی در تمام سطوح سازمانی به طوری که اهداف و خواستههای سازمان به آسانی به کارکنان منتقل شده و از سوی دیگر انتظارات کارکنان نیز به سهولت به اطاع سرپرستان و مدیریت سازمان برسد.
۷- برقراری نظام پاداش و جبران مطلوب و متناسب با عملکرد کارکنان.
۸- ارتقاء سطح رضایت مندی کارکنان.
پرسشنامه ارزیابی و تحلیل مدیریت عملکرد سازمانی