ادبیات نظری چرخش شغلی
ادبیات نظری چرخش شغلی:منابع انساني بخش عمده اي از ورودي هاي توليدي و عملياتي سازمان ها و مراكز صنعتي را تشكيل مي دهند. شركتي كه مدير و كاركنان با مهارت را به كار مي گيرد در مقايسه با نوسانات ديگري كه از چنين امتيازي برخوردار نيستند، احتمالاً موفقيت بيشتري دارد. اگر افراد از طريق آموزش به تخصص و مهارت هاي بالاتري مجهز گردند، وظايف خود را صحيح تر انجام داده و قابليت بيشتري براي يادگيري روش هاي انجام كار و توليد پيشرفته در ارتباط با كارشان پيدا مي كنند. آموزش مي تواند سطح مهارت هاي مديران و كاركنان را تعالي بخشيده و دستاوردهاي موثر مرتبط با عملكرد را به وجود آورد( رمزگویان، 1386) شواهد موجود بيانگر آن است كه كشورهاي پيشرفته و شركت هاي موفق سرمايه گذاري هاي هنگفتي را در اين زمينه به كار بسته اند. بدون شك آنان سودآوري و كارآمدي آموزش نيروي انساني را در گذشته تجربه نموده اند كه در وضعيت حاضر نيز به انجام چنين عملياتي اهتمام مي ورزند.
در یک رویکرد انسان متمرکز، طراحی فرایند گرای انسان به همان اندازه که مسائل فنی، از جنبه های بهره وری نشان داده اند، اهمیت دارد. برنامه های مختلفی از جمله افزایش انگیزه در محل کار، بهبود شرایط کار کارگران فیزیکی، به دست آوردن امنیت شغلی و افزایش رضایت شغلی، افزایش کیفیت و بهره وری، کاهش هزینه ها برای تبدیل شدن انسان متمرکز روز به روز در حال افزایش است ( رمزگویان، 1386).
به طور واضح ضرورت آموزش نيروي انساني را در دو بخش مي توان مطرح كرد:
الف)واقعيت ها ب) شرايط و اقتضاي زمان
الف) واقعيت ها: در اين زمينه تجربه شركت ها و كشورهاي پيشرفته خود گواه بر اين است كه آموزش هاي نيروي انساني به منظور توسعه و بهسازي منابع انساني از يك جايگاه استراتژيكي برخوردارند. به عنوان مثال، 90 درصد شركت هاي آمريكايي بودجه رسمي آموزشي دارند، در ايالات متحده به طور متوسط سالانه هر يك از پرسنل 15 ساعت آموزش دريافت مي كنند و ميزان كلي ساعت هاي سپري شده در آموزش 15 بيليون ساعت مي باشد، به طور متوسط شركت هاي بزرگ 527000 دلار و شركت هاي كوچك 218000 دلار براي آموزش صرف مي كنند (هل،2005) از 30000 پرسنل شركت ژاپن سانيو، 10000 نفر سالانه از طريق مراكز كارآموزي آموزش شركت سانيكو آموزش دريافت مي كنند (لاورنس،2004).
به هر حال واقعيت هاي فوق نشان از آن دارد كه آموزش يكي از عوامل موفقيت كشورها و شركت هاي موفق جهان است؛ زيرا بدون تغذيه علمي و فكري، نيروي انساني عملاً حالت منابع مادي به خود مي گيرد. از طرف ديگر زيان حاصل از عدم اين شرايط، به صورت تصاعدي در مي آيد، بدين خاطر كه كاركنان فرهيخته از توانايي بكارگيري موثر و كارآمد منابع مادي و فكري در سطح بالايي برخوردارند.