ادبیات نظری هوش هیجانی

ادبیات نظری هوش هیجانی

ادبیات نظری هوش هیجانی: براى تعريف هوش چند نوع برخورد به اين مفهوم در پیش رو داريم. دو برخورد متداول‏تر، رهيافت روان‏سنجى ، رهيافت پردازش اطلاعات و رهيافت رشد است. شيوۀ برخورد اول را فرانسيس گالتون انگليسى و ديدگاه رشد را ژان پياژه سويسى بنياد نهاد.

فرانسيس گالتون انگليسى در كتاب خود، نبوغ ارثى (1869) اين نظر را مطرح كرد كه تواناييهاى ذهنى انسان قابل اندازه‏گيرى است. بر اساس اين نظريه، بينه و سيمون آزمونى براى اندازه‏گيرى هوش طرّاحى كردند. آزمون آنها بر تعريف زير استوار است:

در مفهوم هوش، استعداد فكرىِ بنيادينى وجود دارد. اين استعداد فكرى، توان داورى است و مى‏توان آن را ‘حس خوب‏`، ‘حس عملى‏`، ‘قريحه‏` و ‘استعداد فكرىِ فرد براى تطبيق با محيط` ناميد. بنابراين، خوب داورى‏كردن، خوب درك‏كردن و خوب استدلال‏كردن فعاليتهاى اساسى هوش‏اند (باچدا، 2007،ص 219).

از جمله تعاریف متداولی برای هوش عبارتند از:

هوش عبارت است از توانايى يادگيرى.

هوش عبارت است از توانايى فرد در تطبيق با محيط خود.

هوش عبارت است ازتوانايىِ تفكر انتزاعى (بلنخورن و همکاران، 2007).

اين سه تعريف مغاير يكديگر نيستند. تعريف اول تأكيد بر تعليم و تربيت دارد. تعريف دوم بر شيوه مواجهه افراد با موقعيتهاى جديد تأكيد مى‏كند، و تعريف سوم ناظر بر توانايى افراد در زمينه استدلال كلامى و رياضى است. به اين ترتيب، اين سه توانايى با يكديگر وجوه مشتركى دارند(لین و همکاران، 2006،ص 312).

براساس رهیافت پردازش اطلاعات، برخى نظريه‏پردازان بر اين باورند كه تفاوت در تواناييهاى شناختى در نتيجه تفاوت در نظام پردازش اطلاعات در ذهن شخص است. و این نظریه در هوشمندی رقابتی کاربرد فراوانی دارد(دیشمن و همکاران، 2008، ص 121).

ادبیات نظری هوش هیجانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *