ادبیات نظری بهره وری نیروی انسانی
ادبیات نظری بهره وری نیروی انسانی:كلمه كميابي داراي نزديكترين معني به كلمه محدود يا اقتصاد است كه در مقابل كلمه نامحدود و يا آزاد بكار ميرود .كميابي مسأله محوري و اساسي هر جامعه اي است(پروکوپنکو،ترجمه ابراهيمي،ص 43). منابع اقتصادي، نمونه هاي متنوعي از كار، سرمايه، زمين و مديريت ميباشند كه در توليد كالاها و خدمات به كار گرفته ميشوند. از آنجا كه منابع هر جامعه اي محدود و كمياب است، تمامي جوامع با مسائلي از قبيل اين كه: چه توليد شود، چگونه توليد شود، براي كه توليد شود، چگونه كالا را در طي زمان جيره بندي و نگهداري كنيم و رشد سيستم را فراهم آوريم، مواجه ميباشند(سالولتره،به نقل از ابطحي و كاظمي،1383،ص 45).
با توجه به اين كه منابع و امكانات محدودي در اختيار سازمان است و بسياري از منابع تجديد ناپذير هستند و يا شكل گيري مجدد آنها سالهاي زيادي را ميطلبد و يا بعضي از منابع كمياب هستند، به طوري كه فراهم كردن اين منابع به صرف هزينه زياد نياز دارد و همچنين افزايش جمعيت و در پي آن افزايش مصرف و توليد، روز به روز بر محدوديت منابع ميافزايد، از اينرو امكان ارضاي نيازهاي نامحدود با تكيه بر چنين منابع و امكاناتي هرگز ميسر نيست (صمدی و کریمی،1393،ص 84)؛ بنابراين تنها راه منطقي و امكان پذير، كسب حداكثر بازدهي و فايده از حداقل منابع ميباشد و اين نكته در مسئله بهره وري مستتر است و توجه به آن ميتواند به نفع خود سازمان و جامعهاي كه سازمان در آن قرار دارد باشد(ایرانزاده،1387،ص 87).
اهميت بهره وري در افزايش رفاه ملي اكنون به طور عام پذيرفته شده است(صالحی،1391،ص 23) .تمام فعاليت هاي انساني از بهبود بهره وري منتفع ميگردد. اين امر اهميت دارد، زيرا بيشتر افزايش در محصول ناخالص ملي بر اثر بهبود در اثربخشي و كيفيت نيروي انساني به وجود مي آيد، تا به كارگيري كار و سرمايه اضافي .به عبارت ديگر وقتي بهره وري افزايش مييابد، محصول ناخالص ملي سريعتر از عوامل نهاده افزايش پيدا ميكند(پروکوپنکو،ترجمه ابراهيمي،ص 59).
ادبیات نظری بهره وری نیروی انسانی