مبانی نظری رشد شغلی(فصل دوم پایان نامه- ادبیات نظری)

مبانی نظری رشد شغلی(فصل دوم پایان نامه- ادبیات نظری)

مبانی نظری رشد شغلی(فصل دوم پایان نامه- ادبیات نظری):ویژگی­های مشاغل در فعالیت­های کارمندیابی برنامه­ریزی نیروی انسانی تأثیر بسزایی دارد. نیازمندهای یک شغل به نیازمندهای متصدی شاغل، مربوط است. تجزیه تحصیلی و ویژگی‌های شخصیتی هر فرد، می­تواند در شرایط احراز شغل، مفید باشد(رابينز ،1381). هم‌چنین شرایط احراز شغل، نشانگر کمبود شایستگی‌ها در افراد است که مدیران برنامه ­ریزی نیروی انسانی تعیین می­کنند(رواوی،1393).برای مشخص شدن این مطلب که این نیازها تا چه اندازه باید از طریق آموزش و توسعه تأمین شوند و هم‌چنین برای برآورده شدن نیازهای توسعه (مانند ارتقای موقعیت شغلی برای پست­های خاص)، می­توان از فرم شرایط احراز شغل بهره گرفت(رضاييان،1380).

به‌نظر می­رسد، برای شروع هر فعالیت و حرکتی درحوزه منابع انسانی، سازمان موظف است ، تجزیه و تحلیل شغلی فعالیت­های خود را برنامه­ریزی کند، ارائه شرح شغل­ها و شرایط احراز شغل روشن و منعطف، زمینه دست­یابی اطلاعات نابی را برای مدیران سازمان فراهم می­آورند، تا با استفاده از آن، در زمینه توسعه نیروی انسانی سازمان، قدم­های جدی را بردارند، پیشنهاد می­شود؛ که سازمان برای دسترسی به بالاترین کارآیی و رسیدن به اثربخشی بالاتر در اسرع وقت و کوتاه‌ترین زمان از پایگاه اطلاعاتی در زمینه تجزیه و تحلیل شغل برخوردار شوند، این پایگاه، با امکان جستجو و فایله کردن اطلاعات سازمان و با بروزرسانی آن، کمک شایانی را برای مدیران منابع انسانی درحوزه برنامه‌ریزی استراتژیک سازمانی و انطباق آن با هدف­ها و چشم‌اندازهای سازمان، فراهم خواهد کرد(رابينز ،1381).

تعاریف شغل؛ نقش و پست

گرچه در غالب اوقات دو اصطلاح شغل و پست به جای یکدیگر به کار برده می شوند ، لکن هر کدام مفهوم خاصی دارد(درانی و محمدی،1384).

شغل عبارت است از وظایف مشابه و مرتبطی که به عهده یک فرد در مقابل دریافت حقوق و دستمزد گذارده می شود.

پست عبارت از جایگاه سازمانی افراد در سازمان است . با توجه به حجم کارها برخی از پستها ممکن است نیاز به یک نفر و برخی دیگر از پستها نیاز به گروهی از افراد برای انجام وظایف آن نیاز داشته باشد. بنابر این ممکن است ده نفر از کارکنان در سازمان ده پست مختلف را تصدی کرده باشند ، ولی کلیه آنها شغل مشابهی داشته باشند . با این توضیحات ، هر پست شغل است ، ولی هر شغل لزوما پست نیست و ممکن است در یک سازمان وجود داشته یا نداشته باشد. در عین حال ، شغل حرفه است و پست منصب(رضاييان،1380).

شغل، شامل مجموعه‌اي از وظايف مرتبط به هم است كه توسط فرد براي دستيابي به هدفي مشخص انجام مي‌شود(درانی و محمدی،1384). در ساختار سازماني، مي‌توان شغل را يك واحد در نظر گرفت كه مستقل از شاغل، تعريف مي‌شود. با تغيير شاغل، در ماهيت شغل، تفاوتي رخ نمي‌دهد. شغل از اين منظر، موجوديتي ثابت است؛ قطعه‌اي از يك ماشين كه مي‌توان آن را مشابه ديگر قطعات ماشين “طراحي” كرد. در واقع مشاغل روتين يا كنترل‌شده و ماشيني در بيشتر سازمان‌ها وجود دارند، اما به‌صورتي فزاينده، كاري كه توسط افراد انجام مي‌شود، ديگر مكانيكي نيست. آنچه انجام مي‌شود، چگونگي انجام آن و نتايج حاصل از آن، بيشتر و بيشتر به قابليت‌ها و انگيزه افراد و تعاملات آنها با يكديگر و با مشتريان و تأمين‌كنندگان آنان بستگي دارد(رواوی،1393).

انعطاف‌ناپذيري موجود در تصويري كه از يك شغل ارائه شد، از واقعيت زندگي سازماني بسياري از افراد پيروي نمي‌كند. افراد غالباً از رويكردي منعطف براي استفاده و توسعه مهارت‌هاي خود به‌منظور پاسخگويي سريع به تقاضاهاي جديدي كه هر روزه با آن مواجه مي‌شوند، بهره مي‌گيرند.مفهوم نقش، بيشتر از يك شغل، واقعيت زندگي سازماني را نشان مي‌دهد. اساساً نقش، سهمي است كه فرد براي انجام كار خود ايفا مي‌كند(رابينز ،1381).  نقش‌هاي فردي، نقش‌هايي هستند كه توسط يك فرد انجام مي‌شوند. نقش‌هاي عمومي، اساساً فعاليت‌هاي مشابه هستند كه توسط تعدادي از افراد انجام مي‌شوند. نقش‌ها ممكن است كه تمام يك پيشه را پوشش دهند. يك نقش را مي‌توان در قالب اصطلاحات رفتاري- انتظارات قطعي مشخص- تعريف كرد. اين رفتارها، نيازهاي فرد براي رفتار به نحو مقتضي را مشخص مي‌كنند. نمايه شغل صراحتاً فاقد وظايفي است كه بايد انجام شوند، اما در عوض، انتظارات را در قالب خروجي‌ها و دستاوردها و نيازمندي‌هاي شايستگي را در قالب ورودي‌ها نشان مي‌دهد .ورودي‌ها از جنس مهارت و رفتارهاي لازم براي براورده كردن آن انتظارات هستند. اين تعريف، ممكن است كلي و مبهم به‌نظر برسد، اما در هرحال تجويزي نخواهد بود. افراد تا اندازه‌اي آزادند تا از مهارت‌هاي خود، مطابق با برداشت شخصي از موقعيت، بهره گيرند. افرادي تشويق مي‌شوند كه علاوه‌بر اينكه در نقش‌هاي خود رشد مي‌كنند، اين نقش‌ها را به‌وسيله توسعه شايستگي‌ها و با گسترش دامنه مسئوليت‌هاي خود، گسترش دهند. گسترش نقش باعث مي‌شود كه افراد، سهمي از كار را ارائه كنند كه از انتظارات فراتر رود. اين‌چنين است كه لزوم انعطاف‌پذيري، به رسميت شناخته خواهد شد(جزني،1384).

دانلود:
مبانی نظری رشد شغلی(فصل دوم پایان نامه- ادبیات نظری)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *