Abstract

The study offers insights at two levels: First, educators are urged to integrate emotional intelligence competencies in their teaching objectives. Second, human resource management professionals are invited to reconsider hiring techniques and training methods favorably to detect and develop an emotional intelligence capital

نمونه ترجمه مقاله:

. مقدمه

     مبحث تصمیم گیری، بسیاری از دانشگاهیان و حرفه ای ها از چند رشته مثل اقتصاد، روانشناسی، علوم اجتماعی، مدیریت، و تئوری سازمانی را جذب کرده است. آن برای نشان دادن این است که تصمیم گیری به مراتب یک فرآیند پیچیده است که دامنه وسیعی از الگوهای واقعی زندگی را که از دیدگاه های مختلف دیده می­شود را بسته به حوزه مورد علاقه پوشش می دهد (Lerner, Li, Valdesolo & Kassam, 2015).

     ما تلاش می کنیم تا نوشتجات فراوان و غنی در زمینه تصمیم گیری را به دقت بررسی، مثلث بندی و ترکیب کنیم. به طور خاص، تمرکز بر نشان دادن این است که آیا یک تغییر الگویی در توضیح عوامل تعیین کننده تصمیم گیری وجود دارد یا آیا شیوه های مدیریتی با توجه به موقعیت های زندگی واقعی در حال تغییر هستند.

     مقاله حاضر بر ساختار سرمایه به عنوان مورد خاصی از تصمیمات مالی تمرکز می کند. در حقیقت، مبحث ساختار مالی شرکت بسیار کلاسیک است، و هنوز هم توجه بسیاری از کارهای اخیر در این زمینه را جذب می­کند. پیشرفت های نظری نشان داده اند که توضیح ساختار مالی هنوز به عنوان یک موضوع رواج دارد، اما با این حال به طور کامل روشن نشده است. این تکرار موجب معرفی الگوی مالی رفتاری شده است.

     در حقیقت، تحقیق درباره عوامل تعیین کننده تصمیمات ساختار سرمایه  توسط تکامل الگویی، شامل دیدگاه­های متنوع الهام گرفته از تئوری مالی سنتی (Vernimen, 2002; Myers & Majluf, 1984; Miller, 1977; Modigliani & Miller, 1963) و دیدگاه مالی رفتاری مشخص می شود (Zingales, 2000).

     با اشاره به تئوری مالی سنتی مرتبط با تصمیمات ساختار سرمایه، دو نکته اصلی ممکن است حاصل شود. از یک طرف درست است که تصمیمات مالی تحت تأثیر بعضی عوامل “عینی” و “عقلانی ” قرار می گیرند، که در عوض نتایج تصمیمات را قابل پیش بینی و “محاسبه” می سازند. در این رابطه، احتمالاً نتایج باید توسط عوامل بازار و شرکت تعیین شوند. از طرف دیگر، تکامل الگویی تئوری مالی، بخش نامعلوم واقعیت را ایجاد کرده است که در عوض بعضی هزینه های پنهان را به وجود می آورد. در این سطح، الگوی مالی رفتاری برای توجه به پویایی واقعی تصمیمات مالی مناسب می شود.

     با این وجود، الگوی کلاسیک در زمانی که می خواهد پدیده مدیریتی را از یک دیدگاه رفتاری توضیح دهد، “عاجز” و حتی “کوته نظر” می شود. فرضیه مشهور اقتصادی “ثابت بودن سایر عوامل” ضمناً اثرات “انسانی و رفتاری” بر تصمیمات اقتصادی و مدیریتی را نادیده می گیرد. این یک ناهمخوانی بین پیش بینی های نظری و واقعیت تصمیماتی که مدیران می گیرند به وجود می آورد.

     بنابراین، بحث می شود که تئوری مالی کلاسیک، تا حد زیادی بر ویژگی های شخصیتی مدیران، علاوه بر پیچیدگی فرآیند تصمیم گیری در درک پدیده مدیریتی یعنی ساختار سرمایه، نظارت کرده است. از آنجایی که این پدیده با امور مالی مدیریتی مرتبط است، تئوری سازمانی موجب ایجاد مبنایی می شود که به جنبه های فردی، سازمانی، رفتاری، و روانشناسی تصمیم گیری وابسته است (Goleman, 1998; Lam & Kirby, 2002; Côté & Miners, 2006).