ادبیات نظری اعتماد سازمانی
ادبیات نظری اعتماد سازمانی:اعتماد يکي از موضوعات مهم در رفتار و روابط انساني است که احساس اعتماد کارکنان به مدير و سازمان، زندگي سازماني، رفتار سازماني و روابط بين کارکنان و سازمان را تحت تأثير قرار مي دهد(ابراهیمی و ديگران، 1391).
توجه به مفهوم اعتماد در خلال سال هاي 1980 شروع به رشد کرد و اين مفهوم از ديدگاه هاي مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش هاي اوليه مربوط به اعتماد عمدتاً در حوزه هاي روانشناسي و جامعه شناسي انجام گرفته است(ارنوت،2007).
کوک و وال اعتماد را اين گونه تعريف کرده اند:” حد و اندازه اي كه يك نفر تمايل دارد تا به سخنان و اعمال ديگري اطمينان داشته باشد(بوین و ماوس،2003). بون و هولمز تعريف اعتماد را حالتي شامل اطمينان داشتن به انتظارات مثبت در مورد انگيزه هاي ديگران در موقعيت هايي كه خطري در پي دارد، مي دانندشاو اعتماد را، اعتقاد به اين موضوع تعريف مي کند که براي دستيابي به انتظارات مان، به ديگران وابسته هستيم.
اعتماد يک ساختار چند بعدي است که در نظريه مبادله اجتماعي به سختي مورد مطالعه قرار گرفته و شکلي از ارتباط تبادلي بين کارکنان و سازمان و ارتباط تبادلي پويا ميان کارکنان و مديران تبيين گرديده است. در سازمان هايي که داراي اعتماد سيستمي پايين، تسهيم اطلاعات با دقّت کمتري صورت مي پذيرد و اعتماد پايين اعضاي يک گروه کاري اغلب به شکست نهايي مي انجامد.
با وجود اين، اعتماد در برگيرنده مفاهيم مهمي براي مطالعه است و کليد اصلي براي توسعه روابط بين فردي به شمار مي رودسطح پايين اعتماد باعث مي گردد که کارکنان جريان اطلاعات را در سازمان منحرف کنند و سوء ظن و بدگماني در بين کارکنان رواج پيدا کند و ارتباطات باز و صادقانه در سازمان از بين برود و تصميمات سازمان از کيفيت مطلوبي برخوردار نباشند. اعتماد مفهومي چند سطحي بوده، به تعاملات سطوح گوناگون همکاران، تيم ها و سطوح درون سازماني مربوط مي شود.
براي افزايش اعتماد سازماني، مديران بايد محيطي از اعتماد را ايجاد کنند که براي هر يک از کارکنان قابل تجربه و مشهود باشد. ادراک کارکنان از اعتماد به مديران خود بر مبناي ويژگي هاي از جمله نيک خواهي، درستي و صداقت، توانايي، گشودگي در تسهيم اطلاعات و همساني در رفتار مي باشد(کازیر و همکاران،2007).مديران سعي دارند که روابط مبتني بر اعتماد را ايجاد کنند تا هماهنگي بين کارکنان و مديران و ديگران را افزايش دهند و تنش هاي مابين کارکنان و مديران را کاهش دهند. اعتماد به مدير مي تواند جنبه هاي مختلفي از رفتار کاري کارکنان را تحت تاثير قرار مي دهد که اين تاثير به علت روابط نزديک بين مدير و مرئوس و قدرت مديردر حفظ نگرش کارکنان نسبت به خود مي باشد. ايجاد اعتماد به سازمان از طريق انتظارات مثبتي که افراد درباره رفتارهاي همکاران در نقش هاي سازماني، روابط و سيستم ها دارند، مشخص شده است.
دانلود ادبیات نطری اعتماد سازمانی