ادبیات نظری بازاریابی حسی
ادبیات نظری بازاریابی حسی:امروزه مدیریت بازاریابی از مفاهیم تولید، فروش، بازاریابی، بازاریابی اجتماعی و بازاریابی رابطه مند به مفهوم بازاریابی تجربی رسیده است.
عنصر کلیدی مفهوم بازاریابی و بازاریابی اجتماعی، رضایت مشتری است اما در برخی موارد رضایت مشتری به تنهایی کافی نبوده و باید در ایجاد نوعی دلبستگی عاطفی در مشتریان تلاش کرد.
بازاریابی حسی از آن دسته از مبانی نظری نشات می گیرد که در آنها تجربه برند، چه کالایی، چه خدماتی، با دیدی کل نگرانه مورد توجه قرار می گیرد. حواس انسان کانون فعالیتهای بازاریابی شرکت با تأکید بر خلق و ارائه تجارب حسی است.
این امر به شرکت اجازه می دهد تا ارزشها و هویت برندش را در سطح فردی عمیق تری به ذهن مشتری منتقل کند. بازاریابی حسی می تواند در تجربه ی نهایی خرید و مصرف یک فرد موثر باشد؛ تجربه ای که در آن حواس پنج گانه ی انسان در یک تجربه ی حسی متعالی با برند در تعامل است
توجه روز افزون به بازاریابی حسی در بین دست اندرکاران، مشاوران و پژوهشگران حوزه بازاریابی به این معناست که امروزه تمام حواس پنج گانه انسان مورد توجه فزاینده ای قرار گرفته اند.
ادبیات بازاریابی حسی بیانگر این است که حواس آدمی به او پیرامون دنیای اطرافش اطلاعات می دهد و بر تجارب روزمره او اثر می گذارد(داهل،2010) در حقیقت، محققان در حوزه های جغرافیای انسانی، مردم شناسی و تاریخ ادعا می کنند که ادراک عبارت است از مجموعه ای از تعاملات در درون یک محیط (مقصد گردشگری) در بازه زمانی مشخص (زمان بازدید از مقصد) و رفتاری آموختنی است (فرهنگ)(داهل،2010).
ادبیات موضوع حکایت از نقش موثر پنج حس انسان در فرایند خرید و مصرف کالاها و خدمات دارد. در حقیقت، این از طریق حواس است که هر انسانی از اطراف خود آگاه می شود و سازمانها، محصولات و برندها را درک می کند(هولتن و همکاران، 2009)
دانلود ادبیات نظری بازاریابی حسی