هدف از آموزش سازمانی

آموزش سازمانی

هدف از آموزش سازمانی، آموزش و بهسازی تضمین بقاء و ارتقای (حفظ و توسعه) سازمان از طریق زیراست:

– هماهنگی با تغییرات و تحولات مختلف درون سازمانی و برون سازمانی و نیازهای ناشی از آن از ابواب و جهات مختلف و بهبود و ارتقای سطح کیفی عملکرد فردی و سازمانی و ارتقای سطح بهره‌‌وری. انسان موجودیست تغییر پذیر با توانائی‌‌‌های بالقوه نامحدود که این توانائی‌ها می‌توانند تحت نظام برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی صحیح به تدریج به فعل درآید و جوامع انسانی و ارگانهای مربوط به آن را از مواهبی بس گران برخوردار نماید. هدفهای آموزشی در سازمان‌ها متعددند که تحت عنوان هدفهای عمده، هدفهای اجتماعی، هدفهای سازمانی و هدفهای فردی قابل دسته بندی است.

هدف آموزشها باید ایجاد سازمان‌های یادگیرنده وتولید کننده فکر باشد نه صرفا نشخوار کننده فکر دیگران . بعد از انتخاب داوطلبان، توجیه و جامعه‌پذیری کارکنان جدید، باید طرحی مشخص برای آموزش مداوم و پرورش کارکنان طراحی نمود. از این رو پرداختن به فعالیت‌هایی مانند تعیین نیازهای آموزشی سازمان براساس شرایط جاری و برنامه‌‌‌های توسعه سازمان و بهبود و عملکرد کارکنان جهت افزایش توانایی‌های آنان، بهبود زندگی و برنامه ریزی وضعیت خدمتی، نظام تشویق و پاداش براساس ارزیابی عملکرد، ضروری می‌باشد و در واقع مدیریت منابع انسانی و اداره کارکنان با استفاده از فنون سنجش عملکرد، تعیین مسیر خدمتی کارکنان و تدارک انواع برنامه های، آموزنده از قبیل تشکیل سمینارها، برنامه‌‌‌های آموزش کوتاه مدت و بلند مدت موجب پیشرفت شغلی کارکنان و به روز نگهداشتن آنها در سازمان می‌گردد.

منظور از آموزش کارکنان اجرائی افزایش توانایی ­های تخصصی و مهارت آنها در انجام وظایف محوله فعل درآوردن پاره‌‌ای از توانائی‌‌‌های بالقوه آنهاست البته در این دسته از مشاغل به لحاظه ماهیت اجرائی آنها تاکید بیشتربه انجام کاراست. و علیهذا در مقایسه با آموزش مدیران و سرپرستان از سادگی خاص برخوردار می‌باشد.

می­توان گفت تغییر مهمترین خصیصه‌‌ای است که سازمان‌ها به عنوان ارکان اصلی کنونی با آن روبرو هستند. از یک دیدگاه سازمانی تغییر به مفهوم دگرگونی و تحول در سازمان به منظور فراهم آوردن امکان استمرار فعالیت با بقای آن با توجه به شرایط محیطی است. شرایطی که ویژگی اصلی یا اولیه آن، پیچیدگی، تنوع و تحول سریع است.

در چنین شرایطی اگر ما نتوانیم خود را به گونه‌‌ای سازنده و متناسب با این تغییر همگام کنیم قربانی آن خواهیم شد. نیروی انسانی امروزه به عنوان عاملی استراتژیک مطرح است. نیروی انسانی در اینجا به درونداد اصلی و اساسی تبدیل مي‌شود.در چنین وضعی بهره‌‌وری به شکل فزاینده‌‌ای مبتنی بر دانش، مهارتها و توانائیهای عقلی انسان آموزش دیده است. در این حالت دانش و بینش به عنوان مبنایی برای بهره‌‌وری بتدریج جایگزین کارآموزی و آموزش تجربی مي‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *