پرسشنامه آگاهی هیجانی (EAQ-30)( ریفی و همکاران ؛2007)
پرسشنامه آگاهی هیجانی توسط ریفی و همکاران (2007) بر اساس مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (باگبی و همکاران ، 1994) جهت سنجش چگونگی احساس یا ادراک کودکان و نوجوانان در مورد احساساتشان توسعه داده شده است. نمره گذاری این پرسشنامه به صورت یک طیف لیکرت سه گزینه ای درست، تا حدودی درست و نادرست و از 1 تا 3 نمره است. این پرسشنامه شامل 6 خرده مقیاس توانایی تمایز قائل شدن میان هیجانات با 7 سوال، توانایی به اشتراک گذاشتن احساسات با 3 سوال، توانایی پنهان نکردن هیجانات با 5 سوال، خودآگاهی جسمی (بدنی) با 5 سوال، توجه کردن به هیجانات دیگران با 5 سوال و توانایی تحلیل هیجانات با 5 سوال می باشد.
تعریف مفهومی متغییر پرسشنامه :
استین و بوک، این شایستگی را این چنین توصیف می کنند که : ” پایه ای است که اکثر عناصر هوش هیجانی، برروی آن بنا می شوند”.خود آگاهی هیجانی (Emotional self- Awareness) را می توان اینگونه تعریف نمود: توانایی آگاه بودن و فهم احساس خود.
شایستگی خودآگاهی هیجانی در تست EQ نشان می دهد فرد تا چه میزان احساسات خود را می شناسد و آنها را درک می کند و در ضمن تا چه میزان چرایی و موجبات پدید آمدنِ احساسات خود را نیز می داند. واژه نامه وبستر نیز خودآگاهی را آگاهی از فردیت یا شخصیت افراد تعریف می کند.
تعریف عملیاتی متغییر پرسشنامه
در این پژوهش منظورپرسشنامه استاندارد آگاهی هیجانی نمرهاي است كه کارکنان به سوالات 30سوال پرسشنامة آگاهی هیجانی میدهند
مولفه های پرسشنامه :
مولفه |
منبع |
سوالات |
تفاوت قائل شدن میان هیجانات |
ریفی و همکاران (2007) | 1 تا 7 |
اشتراک زبانی احساسات | ریفی و همکاران (2007) |
8 تا 10 |
مخفی نکردن هیجانات |
ریفی و همکاران (2007) | 11 تا 15 |
خودآگاهی جسمی | ریفی و همکاران (2007) |
16 تا 20 |
توجه به هیجانات دیگران |
ریفی و همکاران (2007) | 24 تا 25 |
تحلیل هیجانات | ریفی و همکاران (2007) |
26 تا 30 |
ار – آن؛ خودآگاهی را توانایی بازشناخت احساسات فرد تعریف می کند و معتقد است، اینکه بدانیم یک فرد چه احساسی دارد و اصلاً چرا از این احساس برخوردار است و اینکه چه عواملی باعث بروز این نوع احساس شده اند. افرادی که خودآگاهی هیجانی آنها تا حدودی پایین است فاقد توانایی بیان احساسات خود از طریق گفتار و کلام می باشند.
استین (Stein)و بوک (Book)، این شایستگی را پایه ای که اکثر عناصر هوش هیجانی، برروی آن بنا می شوند؛ توصیف می کنند. گلمن، بویاتزیس، و مک کی، معتقدند که ” خودآگاهی، به معنای برخورداری از درکی عمیق نسبت به هیجانات فرد، و همچنین محدودیت ها و نقاط قوت و ارزش ها و انگیزش های او می باشد. این سه بر این باور بودند که رهبران خودآگاه نیز ارزش ها، اهداف، و آرزوهای خود را قویاً درک می نمایند(هوش هیجانی و رهبری سازمانی – مارسیا هاگس و دیگران – علی محمد گودرزی – مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی).