ادبیات نظری برند
ادبیات نظری برند:ایده ي برند حداقل به حدود 5000 سال قبل برمیگردد. پس چرا حالا این مقوله یک چنین مسأله مهمی شده است. برای اینکه به همان اندازه که جامعهي ما از اقتصاد مبتنی بر تولید انبوه به سوی اقتصاد مبتنی بر سفارشسازی انبوه حرکت کرده است، حق انتخابهای خرید ما افزایش یافته و چند برابر شده است(لین و جاکبسون،2010). ما از لحاظ اطلاعات غنی و از لحاظ زمان فقیر شدهایم. در نتیجه، شیوهی قدیمی ما در قضاوت محصولات، با مقایسهي ویژگیها و مزایا، دیگر کارساز و عملی نیست. شرایط از سوی رقبایی بدتر شده است که ویژگیهای یکدیگر را به محض اینکه وارد بازار میشود، تقلید میکنند و با پیشرفتهایی رخ داده در فرایند ساخت و تولید، مقولات کیفیت را قابل بحث میکنند(محموديان و رونقي،1393).
امروزه برندها به عنوان نقطه آغاز تمایز بین پیشنهادهای رقابتی مطرح میشوند به طوری که در موفقیت سازمآنها نقش حیاتی دارد. لذا به مدیریت برند، به عنوان یک فرایند استراتژیک (نه تاکتیکی) توجه میشود(پیتا و کاتسانیس، 2010). به طور کلی میتوان بیان داشت که ایجاد برند یکی از روشهای قدرتمند تمایز برای سازمآنها محسوب میشود و تمایز بخشی، یکی از کلیدیترین استراتژیهای موضعیابی رقابتی است)یو و همکاران، 2012). از نقطه نظر رفتاری، ارزش ویژه برند در ایجاد نقاط تمایزی که منجر به کسب مزیت رقابتی میگردد، بسیار حائز اهمیت است. برند، نتیجه مستقیم استراتژی تقسیم بازار و تمایز محصول است(شریعتی و همکاران،1389).
برند یک احساس ایجاد شده در ذهن خریدار محصول یا خدمت میباشد. مجموعهای از عناصر قابل لمس و غیرقابل لمس است که انتخاب را منحصر به فرد میسازد. برند در ذهن خریدار خلق شده و نقش میبندد و وقتی ایجاد میشود که تعداد کافی از افراد یک گروه هدف افکار مشابهی را در مورد موجودیت برند داشته باشند(میلر و همکاران،ترجمه بطحايي ، 1385).
یک برند نه تنها نمادی است که یک محصول را از دیگران جدا میکند، بلکه شامل تمام صفاتی استکه وقتی یک خریدار در مورد آن برند فکر میکند، به ذهنش خطور میکند. این صفات، ویژگیهای قابل لمس، غیرقابل لمس، روانی و اجتماعی وابسته به آن محصول است(شریعتی و همکاران،1389).
دانلود:ادبیات نظری برند