تاریخچه و تعریف توانمندسازی

تاریخچه و تعریف توانمندسازی

تاریخچه و تعریف توانمندسازی:اولین تعریف اصطلاح توانمندسازی به سال 1788 بر می‌گردد که در آن توانمندسازی را به عنوان تفویض اختیار در نقش سازمانی خود می‌دانستند که این اختیار بایستی به فرد اعطا يا در نقش سازمانی او دیده شود. گرو (1971) به تعاریف رایج فرهنگ لغت از توانمندسازی اشاره می‌کند که شامل تفویض قدرت قانونی، تفویض اختیار کردن، مأموریت دادن و قدرت بخشی است.

در سال 1990 (گاندز) توانمندسازی را با واگذاری اتخاذ تصمیم به کارکنان مفهوم سازی کرد، ادبیات توانمندسازی تا کنون دگرگونی‌‌‌های زيادی به خود دیده است تا اینکه بالاخره لی (2001) توانمندسازی را زمینه برای افزایش دیالوگ‌ها، تفکر انتقادی، فعالیت در گرد همایی کوچک می‌داند و اشاره می‌کند که اجازه دادن به فعالیت‌هایی که جهت حرکت به فراسوی تسهیم، تقسیم و پالایش تجربیات، تفکر، دیدن و گفتگوها، از اجزای اصلی توانمندسازی هستند. توانمندسازی از سال 1990 رواج یافت.

در رابطه با سیر تاریخی توسعه نظریات توانمندسازی ریچارد کوتر از دو نوع توانمندسازی به شرح زیر نام می‌برد. اولین نوع توانمندسازی روان سیاسی است که باعث افزایش عزت نفس و احترام به خود شده و نتایج آن در رفتار با دیگران جلوه پیدا می‌کند، به عبارت دیگر توانمندسازی مستلزم اعتماد به توقعات و مهمتر از آن توقع کارکنان در مورد یک تغییر واقعی در رفتار است. نوع دوم توانمندسازی روان نمادین است که علاوه بر افزایش عزت نفس در کارکنان باعث تغییر در مجموعه‌‌ای از پدیده‌‌‌های غیر قابل تغییر مي‌شود. در دهه 90 توانمندسازی کارکنان جایگزین واژه دخالت یا درگیر کردن کارکنان در کار شد.

تعاریف توانمند سازی

تعاریف گوناگونی از واژه‌‌‌های توانمندسازی توسط پژوهشگران و صاحبنظران در این زمینه ارائه شده است عبارتند از:

  • توانمندسازی عبارت است از شناختن ارزش افراد و سهمی که می‌توانند در انجام امور داشته باشند.
  • توانمندسازی نیروی انسانی یعنی ایجاد مجموعه ظرفیت‌‌‌های لازم در کارکنان برای قادر ساختن آنان به ایجاد ارزشی افزوده در سازمان و ایفای نقش و مسئولیتی که در سازمان بر عهده دارند توأم با کارآیی و اثربخشی.
  • توانمندسازی عبارت است از طراحی و ساختن سازمان به نحوی که افراد ضمن کنترل خود، آمادگی قبول مسئولیت‌‌‌های بیشتری را نیز داشته باشند.
  • توانمندسازی عبارت است از توسعه و گسترش قابلیت و شایستگی افراد برای نیل به بهبود مستمر در عملکرد سازمان.
  • توانمندسازی عبارت است از ارتقاء توانایی کارکنان در استفاده بیشتر از قوه تشخیص و تحلیل، داشتن بصیرت در انجام کارهایشان و مشارکت کامل در تصمیم‌هایی که در زندگی آن‌ها اثر می‌گذارد.
  • توانمندسازی عبارت است از آزاد کردن نیروی درونی افراد برای کسب دستاوردهای شگفت انگیز.
  • توانمندسازی در مفهوم سازمانی عبارت است از تغییر در فرهنگ و شهامت در ایجاد و هدایت یک محیط سازمانی.

توانمندسازی پیچیده‌تر از آن است که در ظاهر به نظر می‌رسد. تجزیه و تحلیلی که بوسیله گرشن ام اشپریتزر روی مطالعات متعدد انجام گرفت نشان می‌دهد که توانمندسازی، چهره بعد روانی را در بر می‌گیرد که به انگیزش درونی بالا کمک می‌کند:

  • معنا و مفهوم: ارزش یک هدف کاری بر اساس ایده‌ها یا استانداردهای خود یک فرد مورد قضاوت قرار می‌گیرد. کاری که از معنا و مفهوم برخوردار باشد، هماهنگی خوبی را بین الزامات شغل و باورها، ارزش‌ها و رفتارهای فرد نشان می‌دهد.
  • شایستگی: خود اثر بخشی یا باور شخص نسبت به اینکه می‌تواند با مهارت وظایف خود را انجام دهد.
  • استقلال فردی: یک احساس فردی که حاکی از داشتن حق انتخاب برای تنظیم و انجام اعمال است.
  • تأثیر بر نتایج کار: میزانی که یک فرد می‌تواند بر بروندادهای مهم کار، تأثیر داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *